اهواز
اهواز یکی از کلانشهرهای ایران است، که در بخش مرکزی شهرستان اهواز قرار دارد و پس از انتقال مرکزیت استان از شوشتر، از سال ۱۳۰۳ تا کنون بهعنوان مرکز استان خوزستان شناخته میشود.[۵] جمعیّت این شهر طبق سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵ حدود ۱٬۱۸۴٬۷۸۸ نفر میباشد[۶] که بهعنوان هشتمین شهر پرجمعیت ایران بهشمار میآید.
شهر اهواز با مساحت ۱۸۶۵۰ هکتار، به عنوان چهارمین شهر بزرگ ایران محسوب میشود.[۷] شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب (بزرگترین تولیدکننده نفت ایران)، شرکت ملی حفاری ایران (بزرگترین شرکت حفاری کشور)، شرکت فولاد خوزستان از تولیدکنندگان بزرگ فولاد خام کشور و برخی از بزرگترین کارخانههای مادر کشور در اهواز قرار دارند. رودخانه کارون پرآبترین رودخانه ایران، با سرچشمه گرفتن از زردکوه، با ورود به اهواز، این شهر را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میکند.[۸] میدان نفتی اهواز، بزرگترین میدان نفتی ایران و سومین میدان بزرگ نفتی جهان، در محدوده این شهر قرار دارد.[۹]
کلیفورد باسورث در دانشنامه ایرانیکا[۱۰] و لاکهارت در دانشنامه اسلام،[۱۱] هاینزهایم و مایکل بونر،[۱۲] علی کرم همدانی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی[۱۳] و دانشنامه بریتانیکا[۱۴] ولادیمیر مینورسکی[۱۵] و سوات سوجک[۱۶] عبدلمجید ارفعی[۱۷] و جان کورتیس[۱۸] ریشه نام اهواز را برگرفته از قوم خوزی (یا هوزی) میدانند که ساکنان بومی استان خوزستان بودهاند و زبان آنها تا زمان ساسانیان[۱۹] و حتی تا چند قرن بعد از اسلام زبان رایج در خوزستان بودهاست و احتمالاً بازماندگان ایلامیها بودهاند.[۱۵][۱۶] یونانیان به این قوم Ouxioi میگفتند و نام این شهر در نوشتههای مسیحیان سریانی بث هوزایی[۲۰] در تلمود بی خوزایی ثبت شدهاست.[۲۱]
تلاشهایی برای مطابقت دادن اهواز با شهر اگینیس که استرابون از آن نام برده انجام شدهاست، لیکن محتملتر آن است که اهواز در محل شهر قدیم تاریانا هخامنشی که نئارخوس، سردار اسکندر، در مسافرت خود به خلیج فارس در کنار آن لنگر انداخت قرار گرفته باشد.[۲۲]
کلیفورد ادموند باسورث میگوید که در جستجوی ریشه نام اهواز، جغرافیدانان عربی-[اسلامی] دچار سردرگمی بودهاند.[۲۳] اردشیر یکم، بنیانگذار سلسله ساسانی نام شهر را به هرمز اردشیر تغییر دادهاست. بنابر گفته مقدسی، فرزند اردشیر (شاپور یکم) بود که شهر را در دو سوی رودخانه از نو بنیان نهاد و یکی را به نام خدا و دیگری را تحت نام خود نامگذاری کرد. این دو نام بعدها با یکدیگر مخلوط و به صورت هرمز-اردشیر یا به صورت خلاصهشده، داراواشیر درآمد.[۲۴] این شهر در همه جا، مرکز تجاری خوزستان، هوجستان واجار (بازار خوزستان) نامیده میشد و شهر سوی دیگر رودخانه بهعنوان مرکز فرماندار و نجبا، هرمشیر خوانده میشد. شهر دوم در حمله عربها در قرن اول هجری (هفتم میلادی) از بین رفت.[۲۵] اما نام شهر دیگر را عربها «سوق الاهواز» ترجمه کردند و در این ترجمه اهواز جمع عرب، نام قبیله بومی استان خوزستان بودهاست.[۲۶]
گای له استرنج در قسمتی از فصل شانزدهم کتاب جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی نوشتهاست که:
“باید دانست که در آغاز اسلام عربها کشور خوزستان را «اهواز» نامیدندی یاقوت حموی در مجمالبلدان دربارهٔ آن نام چنین گوید: «جمع هوز است و آن در اصل «حوز» بود چون فارسیان این نام را فراوان بکار بردند تغییر دادند چنانکه اصل آن از میان رفت، زیرا در سخن فارسیان «حاء» نباشد و در هر کلمه که آن حرف بیاید به «هاء» بدل کنند و حسن را «هسن» و محمد را «مهمد» گویند. سپس عربها چون آن را از فارسیان گرفتند و به پیروی از ایشان «اهواز» گفتند. پس اهواز نام عربی است که در زمان اسلام به آن کشور داده شد و در زمان فارسیان نام آن «خوزستان» بود.”
ولی کسروی این گفته و امثال آن را گفتههایی بیپایه میداند که هیچگونه ارزش و بهایی را در بازار علم و دانش ندارد؛ زیرا آنکه گفته یاقوت است کِی روی داده که عربها کلمهٔ عربیای را که حاء دارد به پیروی فارسیان با «هاء» گویند؟ پس چرا این معامله را دربارهٔ حسن و محمد نکردند؟ وانگهی اگر نام اهواز به خوزستان در زمان اسلام داده شده و اصل آن با حاء بوده پس چرا «احواز» در شعری یا جمله که از قرنهای نخستین اسلام مانده آورده نشدهاست؟[۲۷]
این شهر علاوه بر نامهای ذکرشده به نامهای «رامشهر» و «شهررام» نامیده میشد. در دوره قاجار و از زمان ناصرالدینشاه اهواز را ناصری و ناصریه نامیدند، ولی از شهریور ۱۳۱۴ شمسی با تصویب هیئت وزیران (اهواز) نامیده شد.[۱۳]
پیش از اسلام
اهواز در روزگار ساسانیان از شهرهای عمده خوزستان بهشمار میرفت و از مراکز عمده صنایع نساجی خوزستان بود و یکی از کانونهای مسیحیت در ایران، و از اسقفنشینهای خوزستان محسوب میشد. علاوه بر این، این شهر از مراکز عمده بازرگانی بوده، و نیز بهواسطه واقع شدن در کنار رود کارون – که قابلیت کشتیرانی داشته – محل مناسبی برای تجمع مالالتجاره و دادوستد بهشمار میرفتهاست.[۱۳]در زمان ساسانيان به ويژه در زمان اردشير بابکان و پسرش شاپور اول بر روی کارون در حدود اهواز سدهای زيادی ساخته شد از جمله سد اهواز (بند اهواز يا شادروان اهواز) که به سد خداآفريد هم معروف بود و توسط اردشير بابکان ساخته شد. کانالهای آبياری و نهرهای مختلف که از سد مذکور منشعب شده بود باعث آبياری کشتزارها و نخلستانها و در نهايت سرسبزی و خرمی اهواز شده بود. مثل نهر شاهجرد که در بالای سد اهواز از کارون جدا می شد و از داخل بخش قديمی شهر عبور می کرد و آن را به دو بخش تقسيم می کرد.[۲۸]
دوران اسلامی و معاصر
اعراب پس از پیروزی در جنگ نهاوند پادگانهایی در شهرهای فتحشده، از جمله در اهواز ساختند. شهرهای خوزستان از جمله اهواز از نخستین پناهگاههای خوارج در ایران بود. در ایام خلافت علی برخی از موالی اهواز که از میزان خراج درخواستی والی آن ناخرسند بودند، به شورش خوارج پیوستند. در زمان خلافت یزید بن معاویه شهرهای خوزستان از جمله اهواز دستخوش جنگ و گریزهای خوارج با سپاهیان اموی گشت.[۱۳]
شهر اهواز در سدههای نخستین اسلامی بهواسطه سدی که بر کارون بسته شده بود، از بزرگترین و آبادترین شهرهای خوزستان بهشمار میآمد. این شهر تا ۲۵۶ق/۸۷۰م شهری پررونق و آباد بود، اما در این سال اهواز به تصرف سپاهیان صاحبالزنج درآمد. اهواز پس از پایان فتنه زنگیان رونق و آبادانی گذشته خود را از دست داد، اما در زمان عضدالدوله دیلمی بار دیگر اهمیت پیشین خود را بهعنوان مرکزی تجاری به دست آورد. همچنین بنا به گفتهِ مقدسی، عضدالدوله پل هندوان را که دو بخش اهواز را به هم متصل میکرد و همچنین مسجد زیبایی را که در کنار آن بوده، بازسازی و مرمت نمود. شهر اهواز از پایگاههای عمده مذهب تشیع در ایران بهشمار میآمد و به گفته مقدسی نیمی از مردم آنجا شیعه بودند و پیوسته میان شیعیان (مروشیان) و سنیان (فضلیان) درگیری و کشاکش وجود داشت.[۱۳]
اهواز تا اواخر سده ۵ق شهری آباد بود، اما از این زمان به بعد رونق خود را از دست داد، به گونهای که مرکزیت خوزستان از آنجا به شوشتر منتقل شد. در سده ۶ق اهواز به شهری ویران و خالی از سکنه تبدیل شد. حافظ ابرو، از آن به عنوان قصبهای نام میبرد و به اشتباه اهواز را با سوق الاربعا (چهارشنبه بازار) یکی میداند.[۱۳]
در قرن چهارم هجری، نهری کوچک به طول سیصد متر و عرض بیست متر از کارون منشعب شده، شهر را به دو قسمت تقسیم کرده بود؛ محله غربی را «جزیره» میگفتند و محله شرقی «مدینه» نام داشت. این دو بخش بهوسیله پلی به نام «پُل هندوان» به هم وصل میشدند.[۲۹] در آن دوره اهل شهر دو دسته بودند و دربارهٔ اصحاب پیامبر دو نظر داشتند، این شهر انبار بصره و بارانداز فارس و اصفهان بود.[۲۹]
اما علیرغم رشد و توسعه اهواز در قرون اولیه اسلامی، در نیمه دوم قرن چهارم هجری این شهر رو به ویرانی گذاشت و مردم آن پراکنده شدند.[۳۰] و کار به جایی رسید که در اوایل قرن ششم این شهر بهطور کلی ویران شد. عبدالکریم بن محمد سمعانی که در نیمه دوم قرن ششم میزیسته شهر اهواز را این چنین توصیف کرده: «اهواز یکی از شهرهای مشهور بود که دانشمندان و روحانیون و تجار و ثروتمندان بسیاری از مردم آن شهر به همراه غیر اهوازیها در آن زندگی میکردند. بخش عمده این شهر ویران شد و فقط ویرانههایی از آن باقیمانده که مردم اندکی را خود جای دادهاست.»[۳۱]
علت ویرانی اهواز بهدرستی مشخص نیست. هرآنچه تاکنون گفته شده حدس و گمان است که بهوسیله وقایعنگاران و مورخان متأخر نوشته شدهاست. احمد کسروی «ویرانی اهواز کهن را یکی از معماهای تاریخ خوزستان دانسته که نه زمان و نه علت آن را در جایی ننوشتهاند.» او در ادامه میگوید: «آنچه ما از جستجو به دست آوردهایم زمان آن را آخرهای قرن پنجم یا آغاز قرن ششم بوده.»[۳۲] این سخن کسروی نیز درست نیست چون ابن حوقل که در نیمه دوم قرن چهارم میزیسته، ویرانی اهواز را از قرن چهارم روایت کردهاست.[۳۳] با وجود این کسروی علت ویرانی را دو چیز پنداشته: یکی شکستن بند و دیگری برگشتن مسرقان از جوی خود و پیوستن آن به دجیل [کارون].[۳۴]
از قرن ششم هجری قمری به بعد بهعلت خراب شدن سد شادروان و پایین رفتن سطح آب رونقدهنده شهر و نیز جنگها و اغتشاشات داخلی و بروز بیماریهای وبا و طاعون، اهواز رو به خرابی رفت تا آن که در سال ۱۸۶۹ م (۱۲۴۸ ش) همزمان با حفر کانال سوئز که منجر به کوتاه شدن مسیر تجارت دریایی اروپاییان و توجه آنها به منطقه شد رونق تازهای گرفت. ناصرالدین شاه قاجار هم از این فرصت برای گسترش تجارت و کشتیرانی بر روی رود کارون استفاده کرد و در سال ۱۲۶۶ ش کشتیرانی را بر رود کارون برای خارجیان آزاد اعلام کرد و توسط والی خوزستان در کنار اهواز قدیم بندرگاهی به نام «بندر ناصری» احداث کرد. در پی احداث این بندر نام اهواز به «ناصریه» تبدیل شد تا اینکه در دورهٔ پهلوی و بهتبع سیاست قاجارزدایی رضاشاه نام باستانی «اهواز» احیا شده و جای ناصری را گرفت.[۳۵]
سیدعبدالله جزایری که در قرن دوازدهم یعنی قرنها پس از ویرانی اهواز میزیسته، فتنه صاحبالزنج را عامل عدم اعتنا و بیرغبتی خلفا دانسته که «بعد از تسکین فتنه چون خلفا را به عمارت آن ولایت رغبت باقی نماند و واماندگان آنجا از عمده ضبط آن همه نیشکر و ادای مال و جهات دیوانی آنها بیرون نتوانستند آمد، لاجرم اکثر جلای وطن نمودند و…»[۳۶]
به هر حال پس از ویرانی شهر اهواز در قرن چهارم هجری، فقط ویرانهای از آن باقیمانده بود و در دورة مشعشعیان و پس از آن دستهای از آل کثیر در آنجا کپرها یا چینههایی بالا آورده دهکدهای آباد کرده بودند. سپس هم آنان رفته دستهای از کعبیان در آنجا نشیمن داشته و در آن نزدیکی دیمکاری میکردند.[۳۷]
با توجه به نوشته سیدعبدالله جزایری پیداست که در اواخر قرن دوازدهم هجری نیز اهواز حال و روز خوبی نداشتهاست. او مینویسد: «اکنون از عمارات آنجا همان قلعه موجود است که شیخ ناصر بن حمید آن را حصار کشیده مشتمل بر چند خانوار رعیت دیمکار.»[۳۶]
پس از آن نیز اهواز به همین صورت بوده و در حد یک روستای کوچک باقیمانده بود. سر اوستن هنری لایارد که در زمان شیخ ثامر بنیکعب ۱۲۵۸ ق (۱۸۴۱ م) در این منطقه بوده به هنگام ذکر قلمرو بنیکعب، هیچ گونه نامی از اهواز نبرده و در عوض نام روستای ویس در شمال اهواز را در کتاب خود آوردهاست. این امر نشان میدهد روستای ویس پرجمعیتتر و آبادتر از اهواز بودهاست.[۳۸]
کاپیتان هنت که در سال ۱۲۷۳ ق (۱۸۵۳ م) یکی از افسران ارتش انگلیس در جریان جنگ ایران و انگلیس در خرمشهر بوده و پس از فرار خانلرمیرزا به اهواز با کشتی به تعقیب خانلرمیرزا پرداخته، اهواز را اینچنین دیدهاست:
شهر اهواز مثل اکثر بلاد مشرق زمین دارای خانههای محقری است که از خشت و گل، بدون مراعات اصول صحی به ترتیب غیرمنظمی ساخته شده و در حدود یکهزار و پانصد الی دو هزار نفر جمعیت دارد، ایشان کاملاً خوش قیافهاند و اندکی سیاهچردهتر از اسپانیاییها هستند.[۳۹]
بیست و شش سال بعد یعنی در سال ۱۲۹۹ ق (۱۸۸۲ م) حاج عبدالغفار نجمالملک از «قریه اهواز و قریب ۶۰ خانوار رعیت عرب» سخن گفته که «کدخدای آن شیخ نبهان» است. [شیخ بنهان عامری کعبی بازمانده همان کعبیانی است که پس از رفتن آلکثیر در قریهٔ اهواز نشیمن داشتند. قریه اهواز در حال حاضر قدیمیترین محله شهر اهواز است که نام آن برگرفته از نام جدّ شیخ بنهان یعنی عامر است و به محله «عامری» معروف است، در جوار این محله نیز محلهای است که آن را «اهواز قدیم» میگفتند. به احتمال زیاد قریهٔ اهواز در محل این دو محله بودهاست.][۴۰] لرد کرزن که در سال ۱۸۹۰ م (۱۳۰۷ ق) از آن ناحیه گذر کرده جمعیت آن را تقریباً هفتصد نفر برآورد کردهاست.[۴۱]
کشتیرانی در خوزستان از طریق رود کارون صورت میگرفته و با توجه به طبیعت رودخانه کارون که در محل اهواز دارای چندین رگه صخرهای در بستر خود میباشد به دو بخش بالادست و پاییندست تقسیم شده بود. همچنین ویرانههای سد باستانی اهواز نیز که در زمان احداث باز هم بر روی بستر صخرهای بنا شده بود مانع دیگری برای کشتیرانی بودهاست. شاخهٔ بالادست یا کارون شمالی از شوشتر تا اهواز و شاخهٔ جنوبی یا پاییندست از اهواز تا خلیج فارس را دربرمیگرفتهاست؛ بنابراین کشتیهایی که از شوشتر حرکت میکردهاند در محل اهواز بهناچار بار خود را به کشتی دیگری در سمت جنوبی صخره منتقل میکردهاند. این دست به دست شدن بار موجب پیدایش انبارها و کاروانسراهای متعددی در اهواز شد و تبدیل به یکی از دلایل رونق تجارت و نتیجتاً رونق شهر اهواز گشت. از جمله تأسیسات مرتبط با بندر و تجارت در اهواز آن زمان، واگن اسبی بودهاست که با احداث یک رشته خط آهن و توسط واگنهایی که با اسب کشیده میشدهاند بار و کالای تجاری را در امتداد رودخانه و بین کشتیها جابهجا میکردهاست.[۴۲] در شوشتر اسنادی به دست آمده که حاکی از تجارت دریایی با دورترین بندرهای تجاری معروف آن دوران دنیا در هند و آفریقا و خاور دور میباشد و این امر جز با وجود بندری در کنار صخرهٔ پیشگفته برای تخلیه و بارگیری مجدد میسر نمیشدهاست.[۴۳]
به نوشتهٔ کسروی اهواز نوین پس از اعطای اجازهٔ ناصرالدین شاه به خارجیان برای کشتیرانی در قسمت جنوبی کارون رونق دوباره یافت زیرا وجود رشته سنگی در محل کنونی پل هفتم مانع از ادامه مسیر کشتیها به قسمتهای بالا دست کارون میشد و کشتیها ناچار بودند بار خود را در این سوی صخره تخلیه کنند و سپس به کشتیهایی که در آن سوی صخره بودند منتقل کنند.[۴۴] کمکم ساختمانها و تأسیساتی در این قسمت به وجود آمد و رونق آن هر روز بیشتر میشد. قسمت شرقی شهر ابتدا شکل گرفت و محلهٔ عامری و خیابان ۲۴ متری تقریباً اولین قسمتهای اهواز جدید بودند.
درگیریهای مختلف دوران مشروطیت و کشف نفت در مسجدسلیمان و وضع اسفبار شوشتر در دوران قاجاریه از یکسو و شیوع طاعون مهلک در آخرین سالهای قرن ۱۳ خورشیدی و همچنین برچیده شدن کشتیرانی در کارون شمالی از سوی دیگر و نیز رونق روزافزون اقتصادی اهواز باعث شد تا مرکزیت خوزستان در آغاز حکومت پهلوی از شوشتر به اهواز منتقل شود.[۴۵]
بندر ناصری و اهواز امروز
آزادی کشتیرانی در کارون پایین (از خرمشهر تا اهواز) در سال ۱۳۰۶. ق (۱۸۸۸. م) بر روی کشتیهای خارجی، باعث رشد و رونق تجارت در ایالت و به ویژه شهرهای خرمشهر و اهواز گردید. افزایش حجم مبادلات و داد و ستد، صادرات کالا به خارج و واردات کالا به خرمشهر، سبب گردید تا مردم اندک اندک به شهرهای مزبور مهاجرت کرده بر جمعیت آنها افزوده شود. کسب امتیاز آزادی کشتیرانی در رود کارون توسط انگلیسیها در درجهٔ اول به منظور تسخیر بازارهای داخلی و مرکزی کشور بود و بدون ارتباط کارون با مناطق مرکزی کشور، آزادی کشتیرانی چندان مطلوب نبود. از این رو در اکتبر سال ۱۸۹۶. م (۱۳۱۳. ق) شرکت برادران لینچ پیشنهاد احداث جاده کاروان رو بین اهواز و اصفهان را به دولت ایران ارائه داد. پس از مذاکرات طولانی بین انگلیسیها و دولت ایران، بالاخره در تاریخ سوم مارس ۱۸۹۸. م قرارداد احداث جاده مزبور بین چارلز هاردینگ دبیر اول سفارت انگلیس در تهران و علیقلیخان سردار اسعد به امضاء رسید.[۴۶]
یک سال بعد در سال ۱۸۹۹. م (۱۳۱۷. ق) راه مزبور افتتاح شد.[۴۷] افتتاح راه کاروان رو اهواز به اصفهان باعث رشد و تسریع مبادلات تجاری و واردات و صادرات کالا شد.[۴۸]
همین امر یعنی احداث جادهٔ اهواز ـ اصفهان، اهمیت و نقش اهواز را به عنوان حلقهٔ وصل و پل ارتباطی محمولههای آبی و محمولههای خشکی[۴۹] بیش از پیش متجلی ساخت.
به دلیل وجود صخرههای طبیعی موجود در رودخانه و آثار برجای مانده از سد باستانی شادُروان اهواز، ادامه حرکت کشتیها به طرف شوشتر (مرکز آن زمان خوزستان) مقدور نبود؛ لذا کالاها قبل از مانع مذکور از کشتی تخلیه شده و با حمل آنها به بالادست صخرهها، دوباره به وسیله کشتیهای دیگر به سوی شوشتر روانه میشدند. در دوره قاجار، حکومت برای حفظ امنیت تجارت در کنار رودخانه پادگان و بندری بنا نمود که به بندر ناصری شهرت یافته بود.[۵]
با آزادی کشتیرانی در رود کارون و به ویژه پس از احداث جاده کاروان رو لینچ و افزایش حجم مبادلات تجاری، ساختمانها و مستحدثات قبلی، جوابگوی این حجم وسیع از مبادلات نبودند. از این رو پس از آزادی کشتیرانی در رود کارون در سال ۱۳۰۶. ق (۱۸۸۸. م) حسین قلیخان نظامالسلطنه حکمران جدید خوزستان مأموریت یافت که در آن ناحیه بهطور جدی مشغول اصلاحات شود. همچنین گزارش جامعی در مورد طوایف ساکن در اطراف رودخانه کارون، کیفیت کشتیرانی آن و وضعیت نیروهای انتظامی در آن منطقه تهیه نماید. در این فرمان از نظامالسلطنه خواسته شده بود که شش ماه از سال را در خرمشهر اقامت کند.[۵۰]
نظامالسلطنه نیز در محلی پایینتر از این صخرهها، که محل تخلیه محمولههای کشتی بود، ساختمانهایی بنا نهاد و برای حفظ کالاها و محمولههای تخلیه شده، سرباز و پاسبان در آنجا بنشاند.[۵۱]
ساختمانهایی که توسط نظامالسلطنه برای تسهیل امور تجاری و تخلیه و بارگیری کالا احداث شده بودند به بندر ناصری معروف گردید. این ساختمانها عبارت بودند از لنگرگاه، کاروانسرا، بازار و سربازخانه.[۵۲] وجه تسمیه نام ناصری نیز بر مبنای نام ناصرالدین شاه بود.[۵۳] این بندر در کناره شرقی رود کارون و رو به روی بندر امانیه ساخته شد. بندر امانیه نیز در کناره غربی رود کارون و در ابتدای جاده کاروان رو هویزه بود. کالاهای تخلیه شده در بندر ناصری با تراموای اسبی به سه کیلومتر بالاتر برده میشد تا از آنجا به شوشتر بارگیری شود.
در سال ۱۹۰۰، این شهر مستقیماً به بازارهای مرکز ایران متصل شد. در حقیقت اهواز به عنوان بندر ایالتهای مرکزی بود، به همین دلیل جمعیت آن رو به افزایش گذاشت. علاوه بر ساختمانهای احداثی توسط نظامالسلطنه، شرکت ناصری نیز تأسیساتی نظیر انبار کالا و اسکله، یک خط تراموای سبک بین کارون پایین (پایین سد) و کارون بالا (بالای سد) احداث کرد.[۵۴]
از آنجایی که آزادی کشتیرانی در رود کارون و افتتاح جاده کاروان رو اهواز ـ اصفهان موجب رونق و توسعه اهواز شده بود و به اعتباری دیگر اصلیترین بخش اقتصادی آن، همان تخلیه کالا در بندر ناصری و سپس بارگیری آن در اهواز بود، لذا رفته رفته نام اهواز تحتالشعاع نام ناصری قرار گرفت، آن یکی را بندر ناصری نامیدند و شهر اهواز را ناصری یا ناصریه گفتند.[نیازمند منبع]
رشد و گسترش تجارت و احداث بندر ناصری سبب گردید تا بسیاری از بازرگانان شهرهای شوشتر و دزفول از آن شهرها مهاجرت کرده و در بندر ناصری رحل اقامت گزینند.[۵۵] فتنهانگیزی و آشوبهای شهر شوشتر و دودستگی میان مردم نیز مزید بر علت بود تا روند مهاجرت را تسریع بخشد، در شهر دزفول نیز دار و دسته شیخ محمدطاهر با شرارتهای خود آرامش را از مردم سلب کرده بود، همین امر سبب شد تا بازرگانان آن شهر تمایل و رغبت بیشتری به مهاجرت نشان دهند.[۵۶] در حقیقت این اولین مهاجرت شوشتریها و دزفولیها به اهواز بود،[۵۷] همین امر سبب شد تا چند سال پس از آزادی کشتیرانی در رود کارون یعنی در سال ۱۸۹۲. م (۱۳۱۰. ق) و حتی پیش از افتتاح جاده کارون رو اهواز ـ اصفهان، معینالتجار، کاروانسرایی با ۲۴ دهنهٔ مغازه در اهواز احداث کند و به قول کنسول انگلیس او درصدد است بر تعداد آنها بیفزاید.[۵۸][۵۹] نظامالسلطنه حاکم ایالت و معزالسلطنه[۶۰] [نیازمند منبع] به اتفاق هم دو کاروانسرای دیگر ساختند. آنها همچنین دو راسته بازار احداث کردند. معینالتجار نیز به پیروی از آنها یک راسته بازار احداث کرد.[۶۱] بدین ترتیب در آستانه جنگ جهانی اول (۱۹۱۴. م) بندر ناصری باعث گسترش روستای اهواز شد و کار به جایی رسید که در سال ۱۳۰۳. ش (۱۹۲۵. م) به دستور رضاشاه پهلوی مرکز استان ششم (خوزستان) از شوشتر به بندر ناصری تغییر کرد. بعدها در شهریور ۱۳۱۴ به موجب تصویب هیئت وزیران نام بندر ناصری به اهواز تغییر یافت.[۵][۶۲][۶۳][۶۴]
اهواز امروز شهری بزرگ و پهناور است که در دو سوی رود پرآب کارون واقع شدهاست. در قسمت غربی شهر محلات مسکونی پرجمعیتی مانند کمپلو، شیلنگ آباد، لشکرآباد، خشایار و محلههای نوساز نظیر گلستان، اکباتان، کیانشهر، مهرشهر، کیانپارس، کیانآباد و پردیس قرار دارند. امانیه و فلکه ساعت کوی اداری-تجاری و هستهٔ مرکزی قسمت غربی را تشکیل میدهند. قسمت شرقی شهر بیشتر بازار و مراکز اقتصادی شهر را در خود جای داده، خیابانهای نادری (سلمان فارسی) و امام خمینی (پهلوی) و آزادگان (۲۴متری یا ششم بهمن یا رضاشاه کبیر) و شریعتی (۳۰ متری یا کوروش کبیر) و باغ شیخ (ادهم) و طالقانی (شاپور) و زند (اباذر) مرکز قسمت شرقی شهر هستند و همچنین محلههای معروف پادادشهر، آریاشهر، زیباشهر، سپیدار، مهدیس، باهنر، حصیرآباد، رسالت، منبع آب، کوروش، زیتون کارمندی، شهرک نفت در این قسمت از شهر واقعاند.
در حال حاضر پروژههای عمرانی بزرگی در اهواز در دست احداث میباشد که با افتتاح آنها چهرهٔ شهر و وضعیت حمل و نقل شهری دگرگون خواهد شد.[نیازمند منبع] مهمترین این پروژهها اتوبان کمربندی اهواز، پل نهم کارون، پروژه پارک مالیات[۶۵] و مترو میباشند.
تیمهای فوتبال فولاد خوزستان، استقلال خوزستان[۶۶][۶۷] و استقلال اهواز از جمله تیمهای مطرح در صحنهٔ فوتبال معاصر هستند.[۶۸]
میدان نفتی اهواز
میدان نفتی اهواز چهارمین میدان بزرگ نفتی ایران است، که در سال ۱۳۳۷ با حفر چاه شماره۶ اهواز کشف گردید. در حال حاضر ظرفیت تولید میدان اهواز بهطور میانگین معادل ۷۵۰ هزار بشکه در روز میباشد.[۶۹] میزان نفت درجای این میدان معادل ۳۷ میلیارد بشکه است.[۷۰]
اولین چاه اکتشافی در میدان نفتی اهواز، در مرداد ۱۲۹۱ تا عمق ۱۱۰۰ متری حفاری شد و در پی اقتصادی نبودن تولید از آن، عملیات اکتشاف متوقف شد.[۷۱] چاه شماره۲ اهواز نخستین چاهی بود، که به سازند آسماری رسید، این چاه تا کلاهک گازی حفاری گردید، اما بار دیگر عملیات حفاری در این میدان متوقف شد. بین سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۶ سه حلقه چاه دیگر نیز در میدان نفتی اهواز حفاری شد. مخزن آسماری میدان نفتی اهواز در سال ۱۳۳۷ با حفر چاه شماره۶ اهواز توسط شرکت سهامی اکتشاف و استخراج نفت، کشف گردید. یک سال بعد، در سال ۱۳۳۸ تولید از میدان نفتی اهواز با میزان ۳۵ هزار بشکه در روز آغاز شد.[۷۲]
تولید از مخزن بنگستان میدان نفتی اهواز در سال ۱۳۵۰ آغاز گردید. حجم ذخیره درجای نفت خام مخزن بنگستان میدان اهواز در حدود ۳۱ میلیارد بشکه برآورد میشود. تاکنون بیش از ۴۶۰ حلقه چاه نفت در میدان اهواز حفاری شدهاست. میدان نفتی اهواز از میدانها تحت مدیریت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب است، که عملیات تولید از آن توسط شرکت بهرهبرداری نفت و گاز کارون انجام میگیرد.[۷۳] طول این میدان ۶۷ کیلومتر و عرض آن ۶ کیلومتر است، که از شمال با میدان نفتی رامین، از شرق با میدان نفتی مارون، از جنوب با میدان نفتی شادگان و میدان نفتی منصوری و از غرب با میدان نفتی آب تیمور و میدان نفتی سوسنگرد مجاور است.
جنگ مردم اهواز و عثمانیها با انگلستان
در سال ۱۲۹۴ ه.خ بین مردم عرب خوزستان و انگلیس جنگی رخ داد[۷۴][۷۵] که این جنگ در دو مرحله صورت گرفت. مرحلهٔ اول جنگ مردم عرب خوزستان با اسلحه سرد بود که منجر به شکست انگلیس شد. در مرحله دوم انگلیس با اسلحه گرم سنگین روبروی مردم عرب خوزستان قرار گرفت اما اسلحهٔ مردم عرب تغییری نکرد و با همان اسلحههای سرد با انگلیس روبرو شدند که منجر به کشته شدن صدها نفر از مردم عرب شد، آرامگاه این کشته شدگان در ۱۰ کیلومتری اهواز-سوسنگرد (المنیور) قرار دارد.[۷۶] از معروفترین شخصیتهای این جنگ حاج سبهان و همچنین عاصی الشرهان بودند که از شیوخ بنی طرف بهشمار میآمدند. این جنگ به نبرد جهاد مشهور است. در جریان جنگ جهانی اول علمای نجف منجمله «محمدکاظم طباطبایی یزدی» که مرجع تقلید عالم تشیع بود به منظور جلوگیری از تهاجم انگلیس به کشورهای اسلامی و تجهیز قوای مسلمان فتوای جهاد علیه قوای مهاجم را صادر کردند.
پس از ابلاغ فتوا عشایر عرب خوزستان منجمله دشت آزادگان از مناطق سوسنگرد، بستان، بخش مرکزی شهرستان حمیدیه، هویزه و روستاهای اطراف به سوی اهواز به حرکت درآمدند و پس از تقریباً ۵۰ کیلومتر پیادهروی در دشتی بین اهواز و حمیدیه برابر قشون انگلیس صفآرایی کردند. بسیاری از طوایف دشت آزادگان در این جنگ حضور داشتند.[۷۷] نیروهای انگلیس از چندین لشکر مجهز به توپخانه و سلاح سنگین تشکیل شده بودند و «ویلسون» یکی از قوای انگلیسی با همکاری شخصی به نام «کوکی» از شعیبه و بصره و خرمشهر به اهواز آمد و در آنجا متمرکز شد. ویلسون، نخست نامهای به عشایر منطقهٔ دشت آزادگان نوشته، و اعلام کرد که قشون انگلیس هیچ گونه دشمنیای با آنها ندارند لذا آنان نیز به نوبهٔ خود اجازه دهند لشکریان بریتانیا به راه خود ادامه دهند. عشایر خوزستانی در اهواز با رد پیشنهاد انگلیس به ویلسون نوشتند که به هیچ وجه اجازهٔ عبور به قوای انگلیس را نخواهد داد و برای جنگ با لشکریان ویلسون به خط اول جبهه آمدند. سلاح عشایر مناطق در این جنگ «تفنگ»، «فاله»، «چماق قیری» (مگوار)، نیزه و شمشیر بود.
نیروهای انگلیس پس از دریافت پاسخ عشایر از اهواز به طرف تپههای منیور در غرب اهواز به حرکت درآمدند و برای جنگ با عشایر آماده شدند. عشایر با سردادن شعارهای اسلامی خود را برای شهادت آماده ساخته بودند. با توجه به برتری ارتش انگلیس و عدم امکانات جنگی عشایر، به افراد تحت فرماندهی خویش دستور دادند که با یورش شبانه خود به انگلیسیها اجازهٔ استفاده از توپخانه و سلاح سنگین را ندهند. در این زمان نیروهای عثمانی به کمک نیروهای خوزستان آمدند. در این نبرد یاری بین عشایر عرب و ترک مشهود بود. سید «طاهر هاشمی آل مهدی» بزرگ عشیرهٔ سادات آل مهدی، آخرین رزمندهٔ دفاع عشایر عرب خوزستان در برابر قوای انگلیسی بود که تیرماه سال ۱۳۸۹ در سن ۱۱۲ سالگی بر اثر کهولت سن، دارفانی را وداع گفت.[۷۸][۷۹] در اهواز بارها سالگرد این جنگ مورد تقدیر قرار میگیرد و در نود و پنجمین مراسم سالگرد آن با حضور ۴۰ خبرگزاری داخلی و خارجی جهت پوشش خبری این مراسم و انعکاس آن دعوت به عمل آمده بود. تجمع بزرگ عشایر عرب خوزستان در محل یادمان عشایر عرب خوزستان در ۱۵ کیلومتری غرب اهواز پشت روستای گمبوعه با حضور علما، مسئولین کشوری و استانی و عشایر خوزستان برگزار شد. در این مراسم امام جمعه اهواز گفت مردم خوزستان با انگلیسیها را در سه محور غرب، شمال اهواز و شهرستان شادگان شرکت داشتند و اظهار داشت: درگیری اول در حد فاصل اهواز و حمیدیه با شرکت طوایف بنی طرف، سواری، بنی سالم، سواعد و… رخ داد که حماسه المنیور را رقم زد. محور دوم درگیری در شمال اهواز و با حضور طوایف زرگان، باوی، حمیدی، نواصر، سلامات و در یک عملیات پارتیزانی به انفجار لولههای نفت شرکت انگلیسی منتهی شد و سومین محور عملیات در منطقه شادگان توسط طوایف بنی کعب و دیگر عشایر فهیم منطقه به فرماندهی سیدجابر آلبوشوکه و الوان کعبی علیه نیروهای اشغالگر انجام شد.[۸۰][۸۱]
یاسر عرفات در اهواز
یکی از موضوعات مهم اوایل انقلاب در ایران حضور یاسر عرفات بود. وی اولین میهمان خارجی که بلافاصله پس از انقلاب به تهران آمد، یاسر عرفات بود که در ۲۸ بهمن ۱۳۵۷ وارد تهران شد.[۸۲][۸۳] وی بههمراه ابراهیم یزدی سفری به اهواز داشت[۸۴][۸۵] و با اجازهٔ روحالله خمینی یک دفتر در اهواز دائر کرده بود.[۸۶] در این سفر عرفات با استقبال چشمگیر عربهای اهواز مواجه شد.[۸۷]
در زمان ورود عرفات، بحث مطالبات قومی نیز در اهواز و سایر نقاط قومی از سر گرفته شده بود.[۸۸] حرکت جریان قومی در خوزستان و سخنرانیهای شبیر خاقانی و اجتماع گروه موسوم به «روشنفکران عرب خوزستان» در اهواز در حمایت از شناسایی حقوق فرهنگی و ملّی خلق عرب و مشارکت عربها در مجلس مؤسسان، تحرک جریان قومی در سیستان و بلوچستان و کردستان از جمله موضوعات و مباحثی بود که در زمان ورود عرفات به اهواز مورد توجه قرار گرفته بود.[۸۹] این دفتر به سرعت پس از بازگشایی به اتهام جاسوسی و مداخله در امور داخلی ایران تعطیل شد.[۹۰] دلیل تعطیلی این دفاتر فلسطینی در اهواز از جانب تهران این بود که این دفاتر به نزاع و درگیریهای قومی عربهای اهوازی دامن میزدند.[۹۱]
اولین پایتخت کتاب ایران
در نخستین دوره از اجرای طرح پایتخت کتاب ایران، ۶۴ شهر با ۳۹۰ طرح و برنامه به این فراخوان جواب داده و تقاضا داشتند به عنوان پایتخت کتاب ایران انتخاب شوند. پس از ارزیابیهای کارشناسی ۱۰ شهر به مرحله نهایی راه یافتند و به هیئت داوران معرفی شدند. هیئت داوران با در نظر گرفتن اهداف و شاخصهای ارزیابی، در اولین مرحله از داوری، شهرهای یزد، بوشهر، گنبدکاووس، نیشابور و اهواز را به عنوان نامزدهای نهایی جشنواره معرفی کردند. در نهایت بر اساس بیانیه هیئت داوران پایتخت کتاب ایران، اهواز به دلیل ارائه برنامههای نوآورانه، مشارکتجویانه، مؤثر و منسجم و استفاده از ظرفیتهای بخش خصوصی، تشکلهای مردمی، صنایع و مراکز ورزشی و فرهنگی، لوح افتخار وزرای کشور و فرهنگ و ارشاد اسلامی و لوح تقدیر کمیسیون ملی یونسکو را دریافت کرد و به عنوان اولین پایتخت کتاب ایران در سال ۱۳۹۴ معرفی شد.[۹۲][۹۳][۹۴]
الجزیره و اهواز
دولت ایران در سال ۱۳۸۴ و در اعتراض به محتوای سلسله گزارشهای الجزیره از مناطق عربنشین خوزستان، دفتر این شبکه را در تهران تعطیل و عباس ناصر خبرنگار لبنانی آن را از ایران اخراج کرد اما در تیرماه ۱۳۸۵ فعالیت دفتر الجزیره در تهران از سر گرفته شد. هماکنون الجزیره نسبت به دیگر شبکههای خبری عربی، تحولات ایران را با نگاه مثبت پوشش میدهد.[۹۵]
در یک پژوهش انجام شده این نتیجه به دست آمده که ۶۷ درصد مردم عرب تحت نظرسنجی اهواز از شبکه الجزیره به عنوان اولین رسانه خبری استفاده میکنند، بهطوریکه میزان استفاده از سایر رسانههای دیگر در مقایسه با این شبکه در مرتبه خیلی پایینتری قرار دارند.
بیشینه مردم اهواز (۴۵٪) فارسیزبان هستند و به لهجه اهوازی زبان فارسی سخن میگویند.[۹۶] عربها (۳۶٪) و لرهای بختیاری(۱۶٪) نیز به ترتیب دومین و سومین گروه قومی بزرگ اهواز هستند.[۹۶] اقلیتهای قومی مندایی، ارمنی، کلیمی و زرتشتی نیز در اهواز ساکن هستند.
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونهگیری شد در اهواز به قرار زیر بود:[۹۶]
اقوام دیگری نیز در دورههای مختلف در این شهر ساکن بودهاند که از آن جمله میتوان به کلیمیان اشاره کرد. جمعیت کلیمیان اهواز در قرون وسطی به سرعت رو به رشد بود بهطوریکه این شهر در دوران اشغال جنوب ایران به دست انگلستان یکی از مراکز صهیونیزم بهشمار میآمد و از شهرهای دیگر یهودیان به این شهر مهاجرت میکردند. پس از ۱۹۴۸ میلادی بسیاری از کلیمیان مهاجرت کرده به اهواز به اسرائیل و تهران مهاجرت کردند سایر آنان نیز پس از انقلاب ۱۳۵۷ اهواز را ترک کردند بهطوریکه در اوایل سده ۲۱ کمتر از ۵ خانواده کلیمی در اهواز زندگی میکردند.[۹۸] یهودیان بیشتر در حرفه داروسازی فعالیت داشتند.[۹۹]
اهواز مرکز اقلیت دینی مندائیان در ایران است که اکثراً در پیشه نقرهکاری فعالیت دارند.[۱۰۰] اهواز یکی از اسقفنشین مسیحیان کاتولیک کلدانی است و شماری از آشوریان را در خود جای دادهاست.[۱۰۱]
مندائیان
مندائیان یا صابئین پیروان یحیی و یکی از اقلیتهای مذهبی ایران هستند که در خوزستان صبّی مینامند و تعمید در آب جاری، همه ابعاد زندگی منداییان را دربرگرفتهاست. محل تمرکز منداییان ایران در مجاورت رود کارون در استان خوزستان است.[۱۰۲]
- غسل تعمید
صابئین مندایی، هر یکشنبه در کنار رودخانه کارون غسل تعمید میبینند. تعمید اصلیترین منسک مندائیان است که در زبان مندائی، «مصویا» گفته میشود. تعمید فقط باید توسط روحانی مندائی انجام شود. انجام تعمید به خودی خود در هر زمانی مستحب است. فرد روحانی مندایی داخل آب میرود و سپس فرد تعمید شونده در آب مینشیند. اگر کودک باشد، همراه فرد دیگری داخل آب میرود. ا خواندن «بوثه» ای دیگر آب روی سر فرد ریخته میشود. سپس فرد از آب بیرون آمده، روی صندلی، کرسی یا تختهای مینشیند و روحانی بار دیگر از «گنزاربا» میخواند. سپس فرد دعای توبه یا حفاظت را میخواند و نان و آب مقدس را میخورد.[۱۰۳]
- ازدواج
مناسک ازدواج در صبح یکشنبه آغاز میشود و عروس و داماد هر کدام دو بار توسط روحانی تعمید میشوند. بعد از انجام تعمیدها عروس و داماد از محل تعمید که لب رودخانهاست به محل اجرای مراسم ازدواج میروند. مناسک عروسی مندایی مناسکی مشتمل بر عهد گرفتن از عروس و داماد، خوردن غذای مشترک آئینی و رد و بدل کردن آئینی بعضی هدایا است.[۱۰۴]
زرتشتیان
در اهواز اقلیت دینی زرتشتی همانند سایر زرتشتیان ایران، در جشنها و مراسم مختلف گرد هم میآیند و آداب و رسوم خود را برپا میکنند.
- جشن سده
در روز دهم بهمن ماه هر سال زرتشتیان اهواز گرد هم میآیند و با برافروختن آتش و خواندن سرود و نیاش آیین جشن سده را به جا میآورند.[۱۰۵]
- جشن فروردینگان
این جشن در روز نوزده فروردین ماه برای یادبود درگذشتگان برپا میشود و با پخت خوراک و نان از مهمانان جشن پذیرایی میکنند.[۱۰۶]
- درگذشت اشو زرتشت
زرتشتیان اهواز در سالگرد درگذشت پیامبر خود اشوزرتشت گرد هم میآیند و به نیایش و خیرات برای شادی روح درگذشتگان میپردازند.[۱۰۷]
- اردیبهشتگان
اردیبهشتگان از جملهٔ جشنهای دوازدهگانهٔ سال ایران باستان بودهاست و از شمار جشنهای آتش است. زرتشتیان اهواز دوم اردیبهشت هر سال دور هم جمع میشوند و آن را جشن میگیرند.[۱۰۸]
- جشن گهنبار
گهنبار از با شکوه و مهمترین جشنهای مردمی زرتشتیان است که هدف برجسته آن، باروری یعنی بخشش و داد و دهش و ایجاد همبستگی و همازوری و پی بردن زرتشتیان از وضع یکدیگر در جامعهاست. زرتشتیان در این جشنها به ستایش اهورامزدا و سپاسگزاری از او برای دادهها و آفریدههای نیک اش میپردازند.[۱۰۹]
- جشن مهرگان
مهرگان یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است که همچون سایر نقاط این در اهواز هم برگزار میشود.[۱۱۰]
ارامنه
جامعه ارامنه اهواز اقلیتی در این شهر هستند که نفود آنها در سالهای گذشته بیشتر نمایان بود؛ برای مثال ساعت وسط فلکه ساعت توسط جامعه ارامنه مستقر در اهواز به شهرداری اهدا شد؛ سازنده بنای فلکه ساعت از کارمندان شهرداری اهواز به نام «آرشاویر ابراهیمیان» بود. فلکه ساعت یکی از مشهورترین فلکههای ایران در یکی از قدیمیترین و با اصالتترین محلههای اهواز قرار دارد. بدنه از سنگ سفید مرمر ساخته شدهاست. در برخی متون اعلام شده سنگ سفید مرمر این بنا از ولایت هرات افغانستان به اهواز آورده شدهاست. این سنگها در گذر زمان و پس از ۶۵ سال آسیبی ندیدهاند.
اهواز در موقعیت جغرافیایی ۳۱ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ درجه و ۶۵ دقیقه طول شرقی، در بخش جلگهای خوزستان و با ارتفاع ۱۲ متر از سطح دریا واقع شدهاست.
نهفتنآب و هوای اهواز | |||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
ژانویه | فوریه | مارس | آوریل | مـــــه | ژوئـن | ژوئیـه | اوت | سپتامبر | اکتبـر | نوامبر | دسامبر | سـال | |
گرمترین C° | ۲۲ | ۳۱ | ۳۲ | ۴۱ | ۴۶ | ۴۸ | ۴۸ | ۴۸ | ۴۶ | ۴۲ | ۳۵ | ۲۸ | ۴۸ |
میانگین گرمترینها C° | ۱۳ | ۱۷ | ۲۲ | ۲۹ | ۳۶ | ۴۰ | ۴۲ | ۴۲ | ۳۸ | ۳۱ | ۲۳ | ۱۷ | ۳۰ |
میانگین سردترینها C° | ۸ | ۱۱ | ۱۶ | ۲۳ | ۲۷ | ۲۸ | ۳۱ | ۳۰ | ۲۷ | ۲۳ | ۱۶ | ۱۲ | ۲۱ |
سردترین C° | — | — | ۵ | ۱۱ | ۱۷ | ۱۷ | ۲۰ | ۲۲ | ۱۸ | ۱۲ | ۱ | ۲ | — |
بارش mm | ۵ | ۴ | ۳ | ۲ | ۱ | — | — | — | — | ۱ | ۳ | ۵ | ۲۴ |
منبع: سایت ودربیس[۱۱۱] آوریل ۲۰۰۹ |
بخش بزرگی از استان خوزستان، جلگه است و شهر اهواز نیز در بخش جلگهای جای دارد ولی کمبود شدید پوشش گیاهی سبب گرمی و خشکی اهواز شده و آن را در رده گرمترین مناطق ایران جای دادهاست. در زمستان سرما تا پنج درجه سانتیگراد کاهش و در تابستان تا پنجاه درجه سانتیگراد افزایش مییابد. البته از سال ۱۳۸۱ برنامههای سودمندی برای افزایش سرانه فضای سبز شهری در اهواز انجام شده که از آنها میتوان به کاشت گونه کنوکارپوس که بومی فلوریدا است اشاره کرد.[۷۶]
آلودگی هوا
بر اساس آمار رسمی، اهواز پس از اصفهان و تهران، بیشترین آلودگی هوا را دارد. میزان آلودگی هوا در این شهر روزبهروز افزایش یافته و شدیدتر میشود. مهمترین علت آلودگی هوای اهواز، گردوغبار و حملونقل درونشهری است و دیگر عامل آلودگیها گسترش افسارگسیخته بافت شهری و رسیدن آن به کارخانههایی مانند ایران کربن و فولاد خوزستان است.[۱۱۲]
بارها از طرف سازمانهای مختلف همچون سازمان حفاظت محیط زیست استان خوزستان اعلام شده که اهواز ۸ برابر بیش از حد مجاز آلودهاست، به همین دلیل بیشتر پروازها لغو و مدارس و کودکستانهای این شهر تعطیل میشوند، برخی سازمانهای دولتی دلیل این گرد و غبار را آلودگی ناشی از گرد و غبار صحرای عربستان و جنوب عراق و همچنین نبود بارش باران و نبود پوشش گیاهی در برخی مناطق خوزستان دانستهاند. دامنهٔ گسترش این آلودگی به استانهای ایلام، لرستان و برخی از شهرهای استان فارس و بوشهر نیز بروز کرده.[۱۱۳]
بر اساس برنامههای سازمان محیط زیست، در صورت افزایش ۵۰۰ هکتاری پوشش گیاهی در شهر اهواز، و انجام پروژه کمربند سبز، بین چهار تا شش درجه از گرمای هوا در اهواز کاسته خواهد شد، و آلودگی هوا نیز تا حد چشمگیری پایین خواهد آمد. وانگهی از پاییز ۱۳۸۵ کل استان خوزستان درگیر پدیده توفان خاک شدهاست که زیانهای مالی و جانی فراوانی به بار آوردهاست و گمان نمیرود با این برنامهها بتوان آن را ناپدید یا کم نمود.[۷۶]
در سال ۲۰۱۱ بر پایهٔ گزارش سازمان بهداشت جهانی شهر اهواز آلودهترین شهر جهان شناخته شدهاست.[۱۱۴][۱۱۵]
بحران زیستمحیطیِ ریزگردها
این بحران باعث شدهاست شهر اهواز -مرکز این استان- از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان یکی از آلودهترین شهرهای جهان شناخته شود که باعث مشکلات تنفسی ساکنان این شهر شدهاست.[۱۱۶] احتمال آلوده بودن این ریزگرد به مواد رادیواکتیو نگرانیهای گستردهای در مورد تأثیر این پدیده بر سلامت شهروندان به وجود آوردهاست.[۱۱۷][۱۱۸] سالانه حدود ۲۲ هزار نفر در استان خوزستان به دلیل مشکلات ناشی از آلودگی هوا و ریزگردها به بیمارستان و مراکز درمانی مراجعه میکنند.[۱۱۹] در آبان ۱۳۹۴ در پی بارش باران اسیدی در این استان، برای صدها نفر مشکلات تنفسی پیشآمد که آنان را به بیمارستان کشانده و به بستریشدن بیش از یکصد نفر منجر شد.[۱۲۰]
- نیمهتعطیل شدنِ شهر در پیِ آلودگی هوا
با قطعشدنِ آب و برق، خوزستان بهحالت نیمهتعطیل درآمد. از نخستین ساعتهای بامداد شنبه، ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ خورشیدی، آب، برق و اینترنت در اغلب شهرهای بزرگ خوزستان قطع شده و مراکز آموزشی و ادارهها تعطیل شدند.[۱۲۱] گردوغبار شدید و رطوبت زیاد علت این وضعیت اعلام شد. در پیِ آن، جمعی از مردم اهواز در اعتراض به شرایط سخت و روزهای بحرانی اخیر خوزستان در اهواز تجمع کردند. در این تجمع مردم با شعارها و در دست داشتن پلاکاردهای اعتراضی، اعتراض خود را به وضعیت قطعی آب و برق، نبودِ مدیریت مناسب در شرایط آلودگی هوا و در شرایط بحرانی خوزستان و عملکرد ضعیف رئیس سازمان محیط زیست در رسیدگی به موضوع ریزگردها و بحث انتقال آب، اعلام و خواستار رسیدگی سریع به این موضوعات شدند.[۱۲۲]
رودخانه کارون
کارون که پرآبترین و بزرگترین رودخانه ایران است از کوههای بختیاری سرچشمه گرفته و از میانهٔ اهواز عبور میکند. این رود با طول ۹۵۰ کیلومتر طولانیترین رودیست که تنها در داخل ایران قرار دارد و همچنین تنها رود ایران است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است. همچنین آب آشامیدنی کلانشهر اهواز از رودخانه کارون تأمین میشود.[۱۲۳]
پیچوخمهای موجود در سر راه این رود، خوزستان را به جلگهای بزرگ تبدیل کردهاست. سدهای مختلفی بر روی این رودخانه ساخته شدهاند که مهمترین آنها، سدهای کارون ۱، کارون ۳، کارون ۴، سد مسجدسلیمان و در پایینتر، سد گتوند علیا و سد تنظیمی گتوند هستند.
پس از سه بار تشکیل زنجیره انسانی توسط دوستداران محیط زیست اهوازی، چهارمین زنجیره حمایت از کارون نیز با عنوان زنجیره سکوت به دلیل شفاف نبودن سخنان مقامات مسئول ملی و محلی، روز جمعه ۹ آبان ۱۳۹۲ در ساحل غربی رودخانه کارون در اهواز برگزار شد. در این زنجیره که با حضور هزاران شرکتکننده بود، مهدی یراحی از خوانندگان پاپ ایران نیز برای حمایت از کارون حضور داشت.[۱۲۴][۱۲۵]
گسل اهواز
گسل اهواز به طول تقریبی ۱۰۰ کیلومتر، مهمترین گسل شهر اهواز است که از میانهٔ شهر عبور میکند. گسل اهواز از نوع واژگون و در برخی مناطق از نوع راندگی است و دستکم سازههای قدیمیتر از میانهزیستی را جابهجا کردهاست. راستای گسل اهواز شمال باختری – جنوب خاوری است که با نام گسل پیشبوم اهواز شناخته میشود (Ahwaz Foreland Fault). نمونهگیریهای به عمل آمده از گسل اهواز بیانگر فعال بودن این گسل است. سنیابی صورت گرفته با روش ترمولومینسانس بر روی گسل هواز برآوردی ۴۰۰۰ سال را به عنوان یک فعالیت زمینساختی مهم برای گسل اهواز و رویداد یک زمینلرزه بزرگ که سبب جابهجایی مسیر کارون شدهاست را نشان میدهد و از آنجا که رویداد یک زمین لرزه بزرگ را در سال ۸۴۰ میلادی در منطقه اهواز گزارش کردهاند بنابراین با کسر این دو مقدار میتوان عدد ۲۸۰۰ سال را به عنوان دوره بازگشت احتمالی لرزهزایی گسل اهواز در نظر گرفت.[۱۲۶]
فرودگاه
فرودگاه اهواز (یاتا:AWZ و ایکائو:OIAW) که اخیراً بنام «فرودگاه بینالمللی سپهبد شهید قاسم سلیمانی» نامگذاری شدهاست،[۱۲۹] فرودگاهی است که در اطراف شهر اهواز در جنوب غربی ایران واقع شدهاست. شرکتهای هواپیمایی جمهوری اسلامی (ایران ایر)، ایران ایرتور، آسمان، ماهان، کاسپین، تابان، کیشایر، حمل و نقل هوایی نفت، ساها، ارم، فارس ایر قشم و قشم ایر در فرودگاه اهواز فعال هستند، میانگین پروازهای داخلی و خارجی فرودگاه بینالمللی اهواز روزانه ۱۸ پرواز میباشد.[۱۳۰]
راهآهن
ایستگاه راهآهن اهواز در سال ۱۳۰۶ خورشیدی، افتتاح شد و هماکنون نیز دردست بهرهبرداری است.[۷۶] یک ایستگاه راهآهن دیگر نیز در این شهر موجود است به نام ایستگاه راهآهن کارون که قطارهای باری و مسافرتی از آنجا به بندر امام خمینی میروند.
دانشگاهها
اهواز کنونی به دلیل وجود دانشگاههای بزرگ و معتبر از لحاظ آموزش عالی در جایگاه بسیار ممتازی در سطح کشور میباشد. یکشنبه ۲ مهرماه سال ۱۳۳۴ دانشگاه گندیشاپور[۱۳۱] تأسیس شد که چندی بعد به جندیشاپور تغییر نام داد و تا آغاز انقلاب اسلامی به همین نام شناخته میشد. دانشکدهٔ کشاورزی اولین دانشکدهٔ راهاندازیشده در دانشگاه و رشتههای کشاورزی، ادبیات، ریاضی و پزشکی از اولین رشتههای ارائهشده در دانشگاه جندیشاپور میباشد. یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۳۷ نخستین گروه سی و هشت نفری فارغالتحصیلان دانشکدهٔ کشاورزی دانشگاه جندیشاپور طی مراسمی گواهینامهٔ خود را دریافت داشتند. دانشکدههای مهندسی، الهیات در بدو شروع انقلاب اسلامی و مجتمع دزفول در سال ۱۳۶۶ و مابقی دانشکدهها پیش از انقلاب اسلامی شروع به فعالیت نمودهاند. با توجه به صنعتی بودن ناحیهٔ خوزستان فعالیتهای تحقیقاتی دانشگاه شهید چمران از اهمیت ویژهای برخوردار است و دهها تألیف و ترجمه و صدها طرح تحقیقاتی حاصل تلاشهای محققین این دانشگاه است.[۱۳۲]
هم اینک بیش از ۱۷۰ رشته در ۵۷ گروه آموزشی و ۱۳ دانشکده در حال فعالیت در این دانشگاه میباشند و رشتههای پزشکی نیز به دانشگاه مستقلی تحت نام دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز تبدیل شدند. هماکنون در اکثر رشتهها دورهٔ لیسانس و فوق لیسانس و در رشتههای کشاورزی، علوم تربیتی و روانشناسی، ریاضی، دامپزشکی، شیمی دورههای دکتری برگزار میشود. دانشگاه شهید چمران دارای فضای آموزشی بسیار وسیع و مناسبی میباشد بهطوریکه در بین دانشگاهها یکی از چهار دانشگاه بزرگ کشور و بزرگترین دانشگاه در جنوب و غرب کشور است.
- دانشگاه شهید چمران اهواز
- قدیمیترین دانشگاه این شهر است که در بخش غربی شهر و مشرف بر کنارهٔ رود کارون تأسیس شدهاست. دانشکدهٔ ادبیات و زبانهای خارجی این دانشگاه از پردیس اصلی جدا است و به عنوان یکی از نمادهای شهر اهواز شناخته میشود. دانشگاه شهید چمران اهواز یکی از بزرگترین دانشگاههای جنوب غرب کشور است. در سال ۱۳۸۷ تعداد ۵۰۹ عضو هیئت علمی در آن فعالیت داشتهاند، و بیش از ۱۴۰۰۰ دانشجو در آن مشغول به تحصیل بودند.
- دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز
- در سال ۱۳۳۴ خورشیدی دانشگاه بزرگی با نام جندی شاهپور در اهواز بنیاد نهاده شد. در آغاز رشته کشاورزی، و پس از آن رشتههای گوناگون دیگر به آن افزوده شد. اکنون بخش مهندسی این دانشگاه به نام شهید چمران نامگذاری شده، و بخش پزشکی آن پس از یک دوره کوتاه که نام دانشکده علوم پزشکی اهواز به خود گرفت، دوباره در سال ۱۳۸۲ نام دانشگاه علوم پزشکی جندی شاهپور بر آن نهاده شد.
- دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز
- نخستین واحد دانشگاه آزاد اسلامی در استان خوزستان بودهاست که در سال ۱۳۶۱ با یک رشته ریاضی کار خود را آغاز کرد.
دیگر دانشگاهها:
علی ابن مهزیار اهوازی، که در قرن سوم قمری میزیستهاست، از فقها و محدثان معروف شیعه و از نزدیکان چهار امام تشیع یعنی علی بن موسی (الرضا)، محمد بن علی (الجواد)، علی بن محمد (الهادی)، و حسن عسکری بوده و احکام دینی را نزد آنها فرا گرفتهاست.
علی ابن مهزیار از مردم دورق (شادگان امروزی) بود که بعداً در اهواز ساکن شد. محل تولد او هندیجان میباشد ولی با توجه به اینکه در قرن سوم ه.ق هندیجان از توابع شهر دورق بود لذا او را اهل دورق معرفی کردهاند. پدر وی مذهب نصرانی داشت و سپس مسلمان شد و علی نیز به تبعیت از پدر در نوجوانی مسلمان گردید. بقعه علی بن مهزیار اهوازی در محلهٔ عامری و در کنار رود کارون اهواز واقع شده. این محل همه ساله محل برپایی مراسم مختلف مذهبی از جمله مراسم حسینی و مراسم مربوط به ماه رمضان است.[۱۳۳]
فهرست برخی از هتلهای کنونی اهواز:[۱۳۵]
ردیف | نام هتل | درجه/واحد | آدرس |
---|---|---|---|
۱ | پارس | ۵ ستاره | خیابان ۲۴ متری – خ شهید عابدی |
۲ | توسعه نی شکر | ۴ ستاره | جاده گلستان –سه راهی گلستان جنب اداره توسعه نی شکر |
۳ | اکسین | ۳ ستاره | بلوار پاسداران – کوی ملت |
۴ | پرشیا | ۳ ستاره | خیابان شریعتی – خیابان سیروس |
۵ | نادری | ۳ ستاره | خیابان امام – نرسیده به چهارراه آبادان |
۶ | فجر سپاه | ۳ ستاره | ملی راه – خیابان زاویه – روبروی دبیرستان بعثت |
۷ | بوستان | ۳ ستاره | گلستان – بلوار فروردین –منازل سازمانی آب و برق |
۸ | ایرانیکا | ۳ ستاره | بلوار پاسداران _ میدان فرودگاه نرسیده به شرکت ملی حفاری |
۹ | ایران | ۲ ستاره | خیابان شریعتی – چهارراه خیابان امام خمینی |
۱۰ | پارک نو | ۱ ستاره | خیابان امام خمینی بین مسلم و شریعتی |
۱۱ | هدیه | ۳ ستاره | کیانپارس – خیابان ۲۰ غربی |
۱۲ | مهزیار | ۲ ستاره | اتوبان آیتالله بهبهانی– چهارراه آبادان– نبش خیابان کافی |
۱۳ | باغ معین | – | خیابان ۲۴ متری، پشت پمپ بنزین |
- بیمارستان امام خمینی اهواز
- بیمارستان گلستان اهواز
- بیمارستان رازی اهواز
- بیمارستان ابوذر اهواز
- بیمارستان شفا اهواز
- بیمارستان سلامت اهواز
- بیمارستان بزرگ نفت اهواز
- بیمارستان آپادانا اهواز
- بیمارستان شهید بقایی اهواز
- بیمارستان آریا اهواز
- بیمارستان اروند اهواز
- بیمارستان مهر اهواز
- بیمارستان امیرکبیر اهواز
- بیمارستان امیرالمؤمنین اهواز
- بیمارستان فاطمه الزهرا اهواز
- بیمارستان ۵۷۸ ارتش اهواز
- بیمارستان طالقانی اهواز
- بیمارستان کرمی اهواز
- بیمارستان بقایی ۲ اهواز
- روزنامهٔ عصر کارون
- صبح کارون
- روزنامهٔ کارون
- روزنامهٔ نور خوزستان
- هفته نامهٔ اهواز
- ندای جنوب
- فرهنگ جنوب
یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری شهر اهواز پلهای اهواز هستند. هماکنون ۹ پل بر روی کارون در اهواز وجود دارد که اولین آنها یعنی پل سیاه مختص عبور قطار میباشد. از ۸ پل دیگر پل سفید (پل اول – پل معلق) و پل هشتم به دلیل سبک خاص معماری و طراحی زیبایش، چشمانداز زیبایی به شهر دادهاند. آخرین پل اهواز با نام پل نهم در ۱۳۹۹ به بهرهبرداری رسید.
پل سفید
مهندسی آلمانی به اتفاق همسر مهندسش شروع به ساختن این پل کرد و کار را تا مرحلهٔ سوار کردن یکی از هلالیها با موفقیت پیش برد، ولی انگلیسیهای حاکم بر شرکت نفت، در آن زمان لوازم و ادواتی که در اختیار سازنده پل گذارده بودند از جمله جرثقیلی که با آن هلالی اول را بالا کشیده و مهار کرده بود، پس گرفتند. پس از چندی، سرانجام زن مهندس آلمانی با ابتداییترین وسایل ممکن آن زمان و بهکار گرفتن چند دوبه به جای جرثقیل، هلالی دوم را بر اسکلت پل سوار کرد و ساختمان آن را به پایان رسانید و پل را آماده تحویل و بهرهبرداری کرد.[۱۳۹]
گفتنی است در تابستان سال ۱۳۸۹ عملیات بازسازی و مرمت این پل در دستور کار قرار گرفت و به گفته مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری اهواز عملیات مرمت و بازسازی این پل در حال انجام است و با مساعد شدن شرایط جوی عملیات جوشکاری اتصالات و قطعات فرسوده و همچنین رنگآمیزی پل انجام میشود. همچنین تجهیزات مورد نیاز برای نورپردازی پل سفید با حمایت مالی بانک ملی از کشور ایتالیا تهیه شدهاند و پس از پایان عملیات رنگآمیزی، عملیات نورپردازی پل سفید اهواز آغاز میشود تا این پل در ایام نوروز جلوهای خاص داشته باشد.[۱۴۰]
پل سیاه، پل پیروزی
در سال ۱۳۰۸ و همزمان با احداث راهآهن سراسری ایران، اولین پل شهر اهواز که بعدها به دلیل رنگ سیاه بدنه و پایههای آن، به پل سیاه شهرت یافت، به طول ۱۰۵۰ متر و عرض ۶ متر، تقریباً درست در محل احداث پل تاریخی اهواز (که دارای قدمت ساسانی بوده و به پل شادروان معروف بود) بر روی رودخانه کارون ساخته شد. تا خط آهن بندرامام در جنوب استان خوزستان و در ساحل خلیج فارس، را به راهآهن سراسری خرمشهر–تهران-شمال وصل نماید. این پل در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان مسیر حمل آذوقه، نیرو و مهمات نیروهای متفقین مورد استفاده قرار میگرفت و به دلیل تأثیری که در پیروزی متفقین داشت به آن لقب پل پیروزی داده شد.[۱۴۱]
پل سوم
پل سوم بالاتر از پل هفتم واقع شدهاست که میدان شهید بندر (چهارشیر) را به کیانپارس وصل میکند. ساختمان پل مذکور در شهریورماه سال ۱۳۴۶ ه.خ آغاز و در بهمنماه سال ۱۳۴۹ ه.خ مورد بهرهبرداری قرار گرفت. طول پل ۴۹۶ متر و عرض آن ۱۴ متر و ۵۹ سانتیمتر است که از بتن فشرده ساخته شده و دارای ۱۶ چشمهٔ ۳۱متری است و جادهٔ اندیمشک را به جادهٔ ماهشهر و بندرهای جنوبی متصل میکند. برای احداث پل مذکور بالغ بر ۳۱۰ میلیون ریال هزینه شدهاست. این پل در سال ۱۳۸۰ ه.خ مرمت و بازسازی شد.[۱۴۲]
پل چهارم
پل چهارم یا پل نادری که در امتداد خیابان سلمان فارسی (نادری) و خیابان امام موسی صدر واقع گردیده، در سال ۱۳۵۶ احداث شدهاست. طول این پل ۵۷۶ متر و عرض آن ۱۶ متر و ۷۱ سانتیمتر است. هزینهٔ احداث پل مذکور در حدود ۲۳۰ میلیون ریال بودهاست.[۱۴۳]
پل پنجم
پل پنجم در دو باند ساخته شدهاست که مسیر خیابان دکتر شریعتی را به اتوبان گلستان وصل میکند. این پل در سوم خردادماه سال ۱۳۷۵ افتتاح شد. طول پل مذکور ۴۸۰ متر و عرض آن ۳۰ متر و ۷۰ سانتیمتر است و در آیلند وسط آن لولهٔ آب شهری مستقر شدهاست.[۱۴۴]
پل ششم
این پل که به پل فولاد موسوم است با تعهد صنایع و کارخانههای موجود در شهر اهواز، احداث شد. پل ششم ۴۰۰ متر طول و ۲۰ متر عرض دارد و دارای چهار باند است.[۱۴۵] این پل در جنوبیترین نقطه شهر اهواز ایجاد شده و منطقه کوتعبدالله در غرب کارون را به روستای «چنیبیه» در شرق متصل میکند. این پل به پل فولاد معروف است، زیرا مسیر تردد خودروهای حامل شمشهای فولادی میان دو کارخانه فولاد خوزستان و نورد لوله را کوتاهتر کردهاست. پیش از ساخت این پل، خودروهایی که میان این دو کارخانه در تردد بودند باید مسیری ۳۵ کیلومتری را طی میکردند، ولی با ایجاد پل ششم، این مسیر به ۱۴ کیلومتر کاهش یافت. این پل ۴۰۰ متر طول و ۲۰ متر عرض دارد و و عملیات ساخت آن در خرداد ۸۳ آغاز و در شهریور ۸۶ به پایان رسید.[۱۴۶]
پل هفتم
پل هفتم ارتباط بین بلوار توحید و تقاطع خیابان شهید چمران (میدان دوم کیانپارس) و بلوار آیتالله بهبهانی را برقرار میسازد. ساختمان پل مذکور از ابتدای سال ۱۳۷۵ شروع و پس از دو سال در بهمنماه سال ۱۳۷۷ افتتاح شد. طول پل هفتم ۴۹۰ متر است. دارای شش دهنهاست که دو دهنهٔ ۱۴۰متری در وسط و دو دهنهٔ ۷۵ متری در دو طرف و دو دهنهٔ ۳۰متری در کنارههای پل میباشد. عرض پل ۱۶ متر است که ۱۲٫۵ متر آن سوارهرو و ۳٫۵ متر آن پیادهرو است که در هر طرف ۱٫۷۵ متر میباشد. پل مذکور دارای ۸۰ شمع بتونی به قطر ۱٫۵ متر و به ارتفاع ۱۶ متر و ۷ عدد سر شمع است و حدود ۴۰۰ متر مکعب بتن، ۱۵۰۰ تن فولاد (میلگرد)، ۴۰۰ تن کابلهای کششی و غلافهای مربوطه و ۱۰۰ تن آهنآلات مختلف در آن به کار رفتهاست.[۱۴۷] این پل به تازگی از سوی شهرداری اهواز نورپردازی شده و بزرگترین آبشار مصنوعی کشور در دو طرف آن ایجاد شدهاست.[۱۴۸]
پل هشتم
با هدف تسهیل تردد خودروها و اتصال مناطق امانیه و مرکز شهر، طراحی و عملیات اجرایی پل هشتم از سال ۱۳۸۵ آغاز شد و در اسفند ۱۳۹۰ به پایان رسید. طراحی این پل متفاوت از دیگر پلهای کارون است و به صورت کابلی و بدون پایه ساخته شدهاست. این پل ۶۴۳ متر طول و ۱۳ متر عرض دارد و در چهار مسیر (دو مسیر رفت و دو مسیر برگشت) ساخته شدهاست. این پل دوپایه بزرگ دارد و عرشه پل توسط کابل به این پایهها متصل شدهاند. پل هشتم، منطقه امانیه را به خیابان «زند» در مرکز شهر متصل میکند.
پل نهم
با هدف کاهش بار ترافیکی پل سوم، پل نهم ساخته شد و با احداث آن، خودروهایی که از مناطق شمالی شهر، مانند کوی ملت و زیتون قصد تردد به کیانپارس را دارند، به جای پل سوم میتوانند از پل نهم استفاده کنند.[۱۴۹][۱۴۶]
پارک
اهواز حدود ۲۸ پارک دارد[۱۵۰] که قرار است بزرگترین شهربازی سرپوشیده ایران و ۱۵ پارک جدید نیز در اهواز راهاندازی شود[۱۵۱][۱۵۲]
- پارک لاله[۱۵۳]
- هفت جام نرگس
- پارک شهر بازی پاداد شهر
- پارک دولت
- پارک و شهربازی ۴۲ هکتاری ساحلی کیانپارس
- پارک جنگلی ۲۰۰ هکتاری شهروند
- پارک زیتون کارمندی
- پارک علامه
- پارک رزمندگان واقع درشهرک اهواز
- پارک محلهای گلهای نرگس
- پارک صدف بهارستان
- پارک قوری گلستان
- پارک رشد فولادشهر
- پارک لشکر
- پارک رضا
بازار
یکی از بازارهای قدیمی شهر اهواز، بازار عبدالحمید نام دارد. بازارچهای با دهها دستفروش. در این بازارچه، دو بنای معروف مربوط به دوران حکمرانی شیخ خزعل همزمان با دوره قاجار نیز وجود دارد.
سینما
شهر اهواز دارای ۱۰ سینما میباشد.
- سینما ساحل
- سینما بهمن.[۱۵۴]
- سینما هلال
- سینما اکسین[۱۵۵]
- سینمای شرکت نفت در نیوساید
- سینمای شرکت نفت در شهرک نفت
- سینمای حفاری در زیتون کارمندی
- سینمای حفاری در شهرک حفاری
- سینما قدس (نام سابق آن آریا بود)[۱۵۶]
- سینما تالار آب و برق اهواز
- سینمایی غیرمسقف کنار رودخانه کارون واقع در نادری
- سینما اکسین[۱۵۷]
تالارها
- تالار آفتاب[۱۵۸]
- تالار مهتاب
- تالار فردوسی[۱۵۹]
- تالار مهر
- تالار دانشگاه علوم پزشکی
- تالار اجتماعات شهر
- تالار آوینی
فرهنگسراها
اهواز دارای چندین فرهنگسرا میباشد. فرهنگ سرای اهواز در مساحت ۱۲۰۰۰ متر مربع دارای فضاهای مجزای اداری، رستوران، سالن سینما، آمفی تئاتر و سرای هنرمندان میباشد. این پروژه به منظور محاسبات و طراحی تأسیسات الکتریکی شامل سیستم روشنایی، سیستم نیرو و سیستم فشار ضعیف شامل سیستمهای اعلام حریق، صوتی، تلفن طرحریزی شدهاست.[۱۶۰] فرهنگسرای مهدیه واقع در کوت عبدالله. فرهنگسرای علوی:[۱۶۱] فرهنگسرای شیبان، در زمینی به مساحت هزار متر و با زیر بنای ۹۵۰متر مربع در دو طبقه شامل: خانه فرهنگ (کلاسهای آموزشی و اداری و فضاهای نمایشگاهی) کتابخانه:مخزن کتاب و سالن مطالعه خواهران و برادران فعالیت خود را آغاز میکند.[۱۶۲] فرهنگسرای گلستان واقع در منطقه ۴ شهرداری.
مصلای عربی
مصلای عربی در اهواز اولین مصلای نماز جمعه ایران است که در آن خطبهها، به زبان عربی ایراد میشود. ساخت این مصلی با درخواستهای مردمی و پیشنهاد و پیگیریهای نماینده ولی فقیه در استان خوزستان به انجام رسید و برای اولین بار در ایران خطبههای نماز جمعه به زبان عربی در این مکان ایراد میشود، این امر در حالی به انجام میرسد که نماز جمعه اهواز در مصلای امام خمینی نیز به زبان فارسی برگزار میشود.[۱۶۳] در این مصلا مراسم و جشنهای مذهبی با حضور عشایر عرب برپا میشود.[۱۶۴][۱۶۵][۱۶۶]
- عید فطر
یکی از اعیاد مذهبی اهواز و خوزستان است. بارها استان خوزستان برای عید فطر از امتیاز تعطیلی چند روزه برخوردار بودهاست و نماینده اهواز و استاندار خوزستان دلیل این امر حضور مردم عرب در این استان است که عید فطر از اهمیت بالایی نزد آنها برخوردار است.[۱۶۷][۱۶۸][۱۶۹][۱۷۰][۱۷۱] براساس یک سنت دیرینه مردم خوزستان عید را در کنار اعضای خانواده، دوستان و دیگر مسلمانان با شکرگزاری به درگاه خداوند سپری کرده یا پس از بازگشت از نماز عید فطر افراد کوچکتر به خانه بزرگترهای خود میروند تا عید را به یکدیگر تبریک بگویند. این بازدیدها در محلهها به صورت دسته جمعی صورت میگیرد.[۱۷۲]
در سال ۱۳۹۰ نیز بحث افزایش عید در خوزستان مطرح بود. در خوزستان، روز عید فطر، از اهمیت و جایگاه بسیار بالاتری در فرهنگ عمومی برخوردار است؛ بدین معنا که گرامیداشت عید فطر، با هنجارها، رفتارها، رسمها و آداب و سنن بسیاری همراهاست. مجموعه این آیینها از حدود یک هفته (کمتر یا بیشتر) قبل از فرارسیدن روز عید فطر آغاز و تا حداقل یک هفته پس از روز عید فطر ادامه مییابد.
در بخش مهمی از مناطق ایران، مردم، قبل از رسیدن عید فطر، لباس نو میخرند، خانه تکانی میکنند و با خرید شیرینی و دیگر وسایل پذیرایی، برای استقبال از مهمانان عید آماده میشوند. روند عیددیدنی شامل همهٔ اعضای یک خانواده بزرگ یا فامیل مستقر در مناطق و شهرهای مختلف میشود. این عیددیدنیها معمولاً تا یک هفته طول میکشد و سفرههای آجیل و شیرینی و شربت نیز در این مدت، به عنوان یک رسم پهن هستند.[۱۷۳]
عربهای اهواز و خوزستان روز دوم قبل از عید را «امالوسخ» و یک روز مانده به عید را «امالحلس» مینامند. امالوسخ به معنای روز «چرکین» میباشد. در این روز مردم عرب به نظافت خانههای خود میپردازند، اجناس جدید برای منزل خرید میکنند و خانه را برای فرارسیدن عید و اکرام مهمان تمیز و آماده میکنند. روز بعد از امالوسخ را امالحلس مینامند. امالحلس نیز که نامی محلی و قدیمی میباشد به معنای روز نظافت و رسیدگی شخصی که در آن جوانان به ظاهر خود رسیدگی میکنند. البته واژه حلس دیگر کمتر به کار برده میشود و میتوان گفت امالحلس متضاد و نقطه مقابل امالوسخ است. عربهای خوزستان برای خرید عید در روزهای پایانی ماه مبارک روانه بازار شده و از کوچک تا بزرگ آنها لباسهای جدید و نو میخرند.[۱۷۴]
- گرگیعان
گرگیعان از آداب بسیار کهن است که هر ساله در ۱۵ رمضان در اهواز اجرا میشود. در این شب کودکان عرب با پوشیدن لباسهای عربی به خیابانها آمده و کیسههای کوچکی را که از قبل تهیه کردهاند به گردن میآویزند و با سردادن سرودهای فولکوریک این شب، به در منازل همسایگان رفته و از آنان تقاضای عیدی و شیرینی میکنند. از معرفترین سرودهای این شب، ماجینه یا ماجینه حل الکیس و انطینه است؛ که معنای فارسی آن، ما آمدیم ما آمدیم، کیسه را بگشا و در آن برای ما هدیهای بگذار، است.[۱۷۵]
- قهوه خوری و دله قهوه
مردم عرب اهواز همچون دیگر مردم کشور ایران فرهنگ خاص خود را دارند. مراسم قهوه خوری جز آثار ثبت ملی در ایران است.[۱۷۶][۱۷۷] دله قهوه یکی از اشیاء و ابزارهای فرهنگی مردم عرب است که در مراسمهای رسمی چه در کشورهای همسایه در مراسم بینالمللی و حتی در برگزاریهای هیئت دولت در خوزستان، و بازدیدشان از مردم عرب ایران، همواره از این وسیله در پذیراییها به عنوان نماد فرهنگی استفاده شدهاست. در برنامهای در اهواز عشایر عرب خوزستان یک “دله قهوه “(ظرف مخصوص دم کردن قهوه مخصوص عشایر عرب) را بهطور نمادین به وزیر اطلاعات اهدا کردند.[۱۷۸] این نماد را در کشورهای همسایه و همچنین در اهواز و آبادان به صورت نمادی در ابعاد بزرگتر در میدان شهر نصب شده وجود دارد. در واقع مردم عرب برای نوشیدن قهوه مراسم و قوانین خاصی دارند و با اعتقاد و باورهایی که دارند آن را انجام میدهند. برای تهیه آن ابتدا قهوه را با وسیلهای دو شاخه به نام مهماس که شبیه منقاش است در ظرفی ریخته و تفت میدهند و آنگاه آن را در هاون آسیاب کرده و برای مراسم آماده میکنند، پس از آن در ظرفی بزرگ به نام «گم گم» یا «قم قم» که در خوزستان قاف به گاف تلفظ میشود، گمگم که چیزی شبیه گلاب پاشهای قدیمی و از جنس ورشو (مفرغ) است، در آن آب ریخته و پس از جوش آمدن، قهوه آسیاب شده را اضافه کرده و از هل هم برای خوشبو شدن آن استفاده میکنند.
هنگامی که قهوه آماده سرو باشد آن را در ظرف کوچکتری به نام «دله» که شبیه همان «گم گم» است ریخته و سپس این مراسم آئینی شیوه خاص فرد توزیعکننده آن ادامه مییابد. این فرد دله را در دست چپ و فنجان مخصوص قهوه خوری (که فنجانی بدون دستهاست و فنیان خوانده میشود) را در دست راست گرفته، از سمت راست مجلس شروع به سرو قهوه میکنند، اگر در این مجلس سیدی وجود داشته باشد ابتدا از وی پذیرایی آغاز میشود و در غیر این صورت این مراسم از ریش سفید مجلس آغاز میشود و از سمت راستش قهوه دادن ادامه داده میشود. در مقابل شخصی که فنجان را از میزبان میگیرد جزء آداب و رسوم است که فنجان را با دست راستش دریافت کند. اگر فنجان را با دست چپ دریافت کند نوعی بیاحترامی به آداب و رسوم است. قهوهای که از دله در فنجان ریخته میشود مقدارش بسیار کم، غلیظ و تلخ است و باید در انتهای ریختن قهوه و قبل از دادن فنجان به میهمان باید یک مرتبه نوک دله را به لبه فنجان قهوه کوبیده تا صدای فنجان بلند شود و پس از آن قهوه را تعارف کند. میهمان نیز پس از دریافت و نوشیدن قهوه، قبل از پس دادن فنجان خالی، باید دستش را یک مرتبه تکان داده، این تکان دادن به معنای آن است که دیگر کافی است و قهوه نمینوشم. سپس میزبان سراغ نفر سمت راستی میهمان میرود و همین روند را تا انتها ادامه میدهد. مردم عرب برای این آداب و رسوم حساسیت به خرج میدهند و آن را قابل احترام میشمرند.
این قهوه دادن همواره به همراه قوانینش در اکثر مراسمهای رسمی و غیررسمی به خصوص در مراسم خواستگاری، مهمانیهای رسمی منجمله عید فطر و در مراسم سوگواری اجرا میشود. دلههای قهوه، فنجانهای مخصوص و کوچکی دارند.[۱۷۹][۱۸۰]
- لباس محلی عربهای اهواز (دشداشه)
لباس محلی اعراب اهواز که دشداشه نام دارد یک پیراهن سفید بلند است که در بیشتر شهرهای خوزستان پوشیده میشود از دیگر لباسهایی که همراه با دشداشه پوشیده میشود بشت میباشد که روی دشداشه آن را میپوشند همچنین چفیه نام پارچهای است که روی سر گذاشته و دور آن یک حلقه به نام عگال میگذارند که چفیه را نگه دارد.
- چهارشنبهسوری
مراسمی است که در اهواز نیز مانند بیشتر نقاط ایران در آخرین سهشنبه شب سال برگزار میشود. این مراسم معمولاً با حوادثی نظیر آتشسوزی و آسیبدیدگیهای جسمی نیز همراهاست.[۱۸۱] این مراسم بیشتر در زیتون کارمندی و کارگری، کیانپارس، شهرک نفت و طالقانی، شرکتکنندگان بیشتری دارد و به همین خاطر معمولاً در مسیرهای منتهی به این نواحی محدودیتهای ترافیکی چند ساعته در نظر گرفته میشود.[۱۸۲] از دیگر آئینهای چهارشنبه سوری که در اهواز اجرا میشود مراسم قاشقزنی میباشد که بیشتر کودکان به آن میپردازند.[۱۸۳][۱۸۴][۱۸۵]
- بازی محیبس
مِحِیبس کلمه مصغر شدهٔ «محبس»[۱۸۶] به معنای انگشتر، نام یکی از بازیهای رایج شبهای رمضانی است. این بازی بیشتر میان عربهای ایران، عراق و کویت رواج دارد و به عنوان میراث معنوی شبهای رمضانی معرفی میشود.[۱۸۷]
سرای عجم
سرای عجم بنای تاریخی که در سال ۱۳۸۲ با شماره ۱۰۸۷۵ به ثبت ملی رسید. این بنا در گذشته هم به عنوان یکی از کاروانسراهای شیخ خزعل بوده و هم بازار و در حال حاضر به عنوان انبار از آن استفاده میشود. بنای سرای عجم از لحاظ معماری منحصربهفرد و بنایی یک طبقهاست و دارای آجر چینی، ستونهای حجاری شده، حجرههای متعدد، سنگفرش و در و پنجره چوبی است.[۱۸۸]
خانه دادرس
خانه دادرس بنایی بازمانده از دوره قاجاری است که در سال ۱۳۸۲ به شماره ۹۷۶۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. این بنا در مرکز شهر اهواز در خیابان نظامی ساخته شد.[۱۸۹] در خیابان نظامی و مرکز شهر اهواز خانههای متعددی از دورههای قاجاریه و پهلوی به جا مانده که بخش ناچیزی از آنها به ثبت رسیدهاست. سرای دادرس یکی از این بناهای تاریخی شهر اهواز است که تاکنون فقط به ثبت رسیده و در نگهداری و مرمت آن کوتاهی شدهاست.[۱۹۰]
ساباط جنب خانه معین التجار
ساباط جنب خانه معین التجار مربوط به اوایل دوره قاجار است و در اهواز، قسمتی از بازار قدیمی واقع شده و این اثر در تاریخ ۸ دی ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۵۴۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.[۱۹۱]
معین التجار
بنای معین التجار مربوط به دوره قاجار است و در اهواز، خیابان ۲۴ متری، خیابان کاوه غربی، نبش اول واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۱۵۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.[۱۹۱]
منزل نفیسی
ساختمان نفیسی واقع در خیابان سلمان فارسی (نادری) روبه روی پارکینگ کارون بوده و به شماره ۳۴۹۴ در بیست و پنجم اسفند ماه ۱۳۷۹ ش به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست.[۱۹۲]
میدان چهارشیر
میدان شهید بندر (چهارشیر) در سال ۱۳۳۸ ش احداث شدهاست و به شماره ۷۰۴۰ در دهم دی ماه ۱۳۸۱ ش به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست.[۱۹۳]
سد شادروان
در دوران باستان هفت سد بر روی رودخانهٔ کارون ساخته شده بود که آخرین آنها سد اهواز بود. بزرگترین و معروفترین این هفت سد، سد شوشتر بودهاست.[۱۹۴]
سد اهواز دارای سه دریچه بود که زمینهای اطراف رودخانهٔ کارون به وسیلهٔ آن آبیاری میگردید و در زمان بالا آمد آب دریچههای مزبور باز میشد تا از خطر سیل جلوگیری شود. نوع معماری سد حاکی از این است که این بنا متعلق به دورهٔ ساسانیان میباشد.[۱۹۵]
تاریخ شکسته شدن سد مذکور دقیقاً ثبت نشدهاست، ولی احتمالاً در قرن پنجم یا ششم هجری قمری بودهاست؛ زیرا تا قبل از تاریخ مذکور، سد اهواز هنوز سالم بودهاست. بهطوریکه مقدسی در قرن چهارم هجری قمری دربارهٔ آن مینویسد: «اگر شادروان (سد) نبود اهواز نبود! چه در آن هنگام از آبهایش بهرهبرداری نمیشد. شادروان درهایی دارد که هنگام افزایش آب آنها را باز میکنند و گر نه اهواز را غرق میکند.»[۱۹۶]
در زمانی که سد هنوز تخریب نشده بود از آن به عنوان پل جهت عبور و مرور نیز استفاده میشد.[۱۹۷] ابودُلَف تاریخنگار سدهٔ چهارم هجری قمری جایگاه این سد را روبهروی مسجد علی بن موسی الرضا گزارش کردهاست.[۱۹۸]
دبیرستان شاپور
دبیرستان شاپور واقع در خیابان شریعتی، جنب کلوپ ورزشی بوده و به شماره ۳۶۱۰ در بیست و پنجم ۱۳۷۹ ش به ثبت آثار ملی رسیدهاست.[۱۹۳]
بیمارستان جندی شاهپور
بیمارستان امام خمینی اهواز در شرق رودخانه کارون، بین بلوار ساحلی و خیابان ۲۴ متری و در ضلع شمالی باغ معین واقع شدهاست. ساختمان بیمارستان مزبور متعلق به دوره پهلوی اول است که به شماره ۷۰۴۱ در دهم دی ماه سال ۱۳۸۱ ش به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست.[۱۹۳]
هشت بنگله
منازل سازمانی راهآهن (هشت بنگله) که در دورهٔ پهلوی اول ساخته شده اشت در خیابان فلسطین (کاخ) روبروی فرمانداری قرار دارد و به شماره ۲۵۷۵ در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۷۸ شمسی به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست. معروفترین ساکن این منطقه حاج یعقوب سبهانی رئیس قطار باری بودهاست که در دوران دفاع مقدس نقش بسزایی در جابجایی مهمات و اسلحه؛ پیکر شهدا و اسرای عراقی. در سال ۱۳۸۶ دار فانی را به وداع گفت[۱۹۳]
منازل مسکونی راهآهن
منازل مزبور که مربوط به دوره پهلوی اول میباشد در غرب رودخانه کارون کنار پل نادری واقع شده و به شماره ۲۵۸۷ در بیست و هفتم ماه سال ۱۳۸۷ شمسی به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست.[۱۹۹]
کارخانه ریسندگی و بافندگی
در سال ۱۳۰۹ شمسی در دوره پهلوی اول اولین کارخانه ریسندگی و بافندگی توسط چند نفر از تجار شهر به صورت شرکت سهامی در انتهای خیابان امام شرقی (پهلوی) روبروی ساختمان فعلی جهاد کشاورزی استان احداث گردید. کارخانه مزبور را از شرکت آ.ا. گ (A.E.G) خریداری کرده بودند. قسمت اعظم ساختمان کارخانه ریسندگی طی سالهای اخیر توسط صاحبان آن تخریب و بخشی از زمین به فروش رسید. باقیمانده بنای مذکور به شماره۲۹۱۳ در تاریخ بیستم آذرماه سال ۱۳۷۹ شمسی به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست. اما با کمال تاسف در مهرماه سال ۱۳۸۴ شمسی بقایای آن تخریب گردید.[۱۹۹]
ساختمان سه گوش
دانشکده ادبیات با مساحتی حدود سه هزار مترمربع در ساحل غربی رود کارون کنار پل نادری و ابتدای خیابان امام موسی صدر قرار دارد. بنای مذکور در سال ۱۳۱۳ شمسی احداث شده و قوسهای دایرهای شکل ایوان آن و همچنین رواقهای حیات مرکزی حاکی از مشخصههای معماری دورهٔ پهلوی اول میباشد. درابتدا بنای مذکور به عنوان ساختمان مرکزی بانک ملی استان مورد استفاده قرار میگرفت. سپس در اختیار دانشگاه دانشگاه جندیشاپور (شهید چمران فعلی) قرار داده شد و تاکنون از آن به عنوان دانشکده ادبیات استفاده میشود. دانشکده ادبیات (ساختمان سه گوش) به شماره ۲۴۹۷ در بیست و ششم آبان ماه سال ۱۳۷۸ شمسی به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست. معمار دانشکده ادبیات فردی آلمانی به نام مهندس آندره گدار بودهاست.[۲۰۰]
کوشک حمیدیه
کوشک حمیدیه واقع درشهر حمیدیه در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی ساخته شدهاست و به شماره ۳۹۸۰ در پنجم تیر ماه سال ۱۳۸۰ شمسی به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست.[۱۹۲]
دانشسرای مقدماتی
دانشسرای مقدماتی متعلق به دوره پهلوی اول بوده و در ضلع جنوبی باغ معین در انتهای خیابان شهید آهنگری (بختیاری) واقع گردیدهاست. این بنا با شماره ۲۶۰۵ در بیست و پنج اسفند ماه سال ۱۳۷۸ شمسی به ثبت آثار ملی کشور رسیدهاست.[۱۹۹]
سیلوی اهواز
نقش بنای سیلوی اهواز در سال ۱۳۱۵ طرح و ساختمان آن در سال ۱۳۱۷ و در سال ۱۳۱۹ با هزینه پانزده میلیون ریال به پایان رسید. سیلوی اهواز با ظرفیت ۳۲۰۰ تن دومین سیلوی کشور بعد از سیلوی تهران بودهاست. این سیلو به سه راه آبی، شوسه وراه آهن دسترسی داشت.[۲۰۱]
منزل ماپار
منزل ماپار متعلق به دوره پهلوی اول بوده و در خیابان فردوسی بین شهید جهانیان (لهراسب) و کافی (گشتاسب) واقع شدهاست. این بنا دارای زیرزمینی ساخته شده از سنگ و دو حیاط با دو حوض میباشد. وجود تزئینات آجری و طاق نماها و در چوبی به کار گرفته شده در بنا جلوهای به آن بخشیدهاست. منزل ماپار به شماره ۴۲۲۶ در بیستم شهریور ماه سال ۱۳۸۰ به ثبت آثار ملی ایران رسیدهاست.[۲۰۲]